• یکشنبه 13 آبان 03


متن کامل شعر مناجاتی (سائل از عمر سحر کاش دمی بردارد)

6589
6

سائل از عمر سحر کاش دمی بردارد
در ره منزل لیلی قدمی بردارد
گاه باید نفسی خرج کند عارف شب
گاه باید ز دل کس المی بردارد
بر دل دلبر خود بار نمی افزاید
آنکه از سینه ی دلدار غمی بردارد

 

می برد قافله را به سلامت سوی خیر
آنکه از چشمه اخلاص نمی بردارد
خود پرستی نکند هر که خدا را بشناخت
اهل دل دست دل از هر صنمی بردارد
نیست بر خواهش دل ، لقمه ی هر سفره حلال
مگر آن لقمه ، زخوان کرمی بردارد
چشم آیینه گواه است به هر آنچه در اوست
چه نیاز است زبان بر قسمی بردارد
بار سنگین من و یک سفر طولانی
کیست از دوش دلم بار کمی بردارد
قدر را ، قدر ندانستم و از دست برفت
کیست از بار گرانم نقمی بردارد
دل دیوانه پس از ماه ضیافت چه کند؟
پر پروانه به سوی حرمی بردارد
راه قدس از نجف و کرب و بلا می گذرد
وقت آن است که زائر قدمی بردارد
محمود ژولیده
 

  • سه شنبه
  • 18
  • مرداد
  • 1390
  • ساعت
  • 13:29
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



12شقایق زیبا

کوروش بزرگ:

دستهايم خالي است و دلم غرق در ارزوها
يا با قدرت بيكرانت دستانم را توانا كن يا
دلم را از ارزوهاي دست نيافتني
خالي كن!

جمعه 30 دی 1390ساعت : 21:17

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران