مادر فاتحم ز مسجد بر می گشت (به سمت خونه) 2
به من می گفت که ابر باطل به روی (حق نمی مونه) دل پریشون
از پیچ کوچه که مادرم رد شد یه نانجیبی به راه ما سد شد
نگم چی شد....حال مادرم بد شد 2
مادر من مادر جوون من 4
مادرمو با چشم تر یه گوشه ای (من می کشوندم) 2
با بغض تو گلوم خاک چادرشو (هی می تکوندم) 2
اون نانجیب قهقهه می زد اونجا می لرزیدم من با چشمای دریا
ناله ی من بود برا غم مولا 2
مادر من مادر جوون من 4
شاعر : رضا تاجیک
- سه شنبه
- 5
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 15:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه