با رو سیاهی اومدم درِخونت ای یار آشنای من
ای همزبون ای مهربون خدای من
تویی تویی ای خالق بنده نواز درد من و دوای من
ای همزبون ای مهربون خدای من
ای مهربون بسکه گنهکارم من
روم نمیشه بگم دوسِت دارم من
نامم سیاهه ، کارم گناهه ، عمرم تباهه
الهی العفو
******
اگر چه غفلت و گناه و معصیّت هر روز و شب شده کارم
اما هنوز به رحمتت اُمیدوارم
نَفس از سرم ، دستاشو بر نمیداره اسیرم و گرفتارم
اما هنوز به رحمتت اُمیدوارم
دست من و بگیر که با خدا شَم
از بدی ها دور بشم و رها شَم
با روسیاهی ، گویم به آهی ، یا رب الهی
الهی العفو
******
با پیروی از نفس اَمّاره فقط به روی شیطون خندیدم
نمکدون و شیکستم و نفهمیدم
نامَحرَم و دیدن برام عادت شده راه کج و پسندیدم
نمکدون و شیکستم و نفهمیدم
لطف از تو و یک قلب تائب از من
خون شد دلِ امامِ غائب از من
شرمنده ام من ، از روی مولا ، مهدی زهرا
الهی العفو
******
یا رَبّنا اِغفر لَنا ذنوبنا به حقّ محبوب خدا
به حقّ سالار غریب نینوا
به حقّ اون آقایی که شده سَرش خورشید روی نیزه ها
یا ربّنا اِغفرلنا ذنوبنا
به اهل بیت خیلی بدهکارم من
بدم ولی حسین و دوست دارم من
رویام حسینه ، دُنیام حسینه ، آقام حسینه
غریب مادر
شاعر : حاج امیر عباسی
- چهارشنبه
- 6
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 12:49
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه