تولایت مرا با انبیا محشور كرد
تبرا دشمنان را مستحق گور خواهد كرد
خدا خورشید را هم به یقین از چشم تو چیده
كه با چشم مسلح هم بیبینیم كور خواهد كرد
چه كردی دلبری كردی خدا در روز محشرهم
تمام شهر قم را هاله ای از نور خواهد كرد
دو ركعت زیر گنبد چه صفا دارد که موسی را
چنین با عزم راسخ بی خیال طور خواهد كرد
عجب جای رفیعی كه خدا جبریل عرشی را
برای كفشداری حرم مامور خواهد كرد
كریمی آنقدر، در دست هایم جای خالی نیست
و این رو دادنت آخر مرا منصور خواهد كرد
نمی دانم خدایی سر ناگفته در این جا چیست
كه حتی پاک میل مستی از انگور خواهد کرد
هر آن كس نان دهد، دندان دهد مصداق آن اینجاست
خدا خود در حریمت دست ما جور خواهد كرد
بخواه از بانویی كه نائب بر حق مادر شد
گدایی كردن از این در تو را مشهور خواهد كرد
ببخشیدم به سمت روضه خواهد رفت این ابیات
اگر که اشك هایم شعرتان را شور خواهد كرد
و اما آخر این داستان عشق به داداشت
مرا به روضه خوانی از غمی مجبور خواهد كرد
بیا تا وقت دارم بوسه بارانت كنم آخر
سرت را نیزه دار از زینب تو دور خواهد كرد
شاعر : مجتبی فلاح نیا
- شنبه
- 16
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 5:30
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
مجتبی فلاح نیا
ارسال دیدگاه