صبحدم برخواست بر عرش از زمین بانگ خروس
گفت: تابید ای ملایک جلوۀ شمسالشموس
آسمان! بر خاک سینای ولایت خاک شو
ماه! از گردون فرود آ ماه موسی را ببوس
اللهالله این همان آیینۀ حسن خداست
یا خدای لامکان کرده است در امکان جلوس؟
نجمه! امشب رحمةللعالمین آوردهای
یا که از کعبه امیرالمؤمنین آوردهای؟
ای مه ذیقعده این خورشید گردونپرور است
بلکه نُه دریای عصمت را یگانه گوهر است
چارده خورشید در ماه جمالش جلوهگر
یا سپهر چار اختر روی دست مادر است
هم قلم آمد به زانو هم ز کار افتاد دست
دیدم این مولود از توصیف ما بالاتر است
این علی سوم این چشم و چراغ مرتضاست
این امام هشتم این مولا علی موسیالرضاست
آسمان! آیینه شو آیینۀ جان را ببین
روح شو از پای تا سر روح ایمان را ببین
ذکر قدقامت بگو تعظیم کن قامت ببند
سینه را سیپاره کن سی جزو قرآن را ببین
خانۀ موسیبنجعفر را چو جان در بر بگیر
طلعت زیبای سلطان خراسان را ببین
طور موسای محمد را شجر پیدا شده
اختری زیباتر از قرص قمر پیدا شده
این رئوف اهلبیت این شمع جمع عالم است
این مسیحا نه! مسیحای مسیح مریم است
این تمام علم را نزد خدا آموخته
این همانا عالم آل رسول خاتم است
لطف او هنگام جود از بذل هستی بیشتر
عمر گیتی هرچه باشد در ثنای او کم است
گرچه در تحت لوایش وسعت ملک خداست
هم گدا با او هم او با هر گدایی آشناست
آفرینش پیکر پاکی بود جانش رضاست
شیعه توحید و خطاب و دین و قرآنش رضاست
بیولای او بود ایمان چو جسم مردهای
وح ایمان را کسی دارد که ایمانش رضاست
دشمن اینجا میشود پامال، چون مور ضعیف
اهرمن را گو که این کشور سلیمانش رضاست
ما ولای مرتضا داریم از دشمن چه باک؟
تا در این کشور رضا داریم از دشمن چه باک؟
ما از اول با پر پروانهاش افروختیم
گرد شمع عارضش پیش از ولادت سوختیم
پیشتر از بود خود بودیم دور این حرم
شیر ناخورده تولای رضا آموختیم
قطرهای هستیم و در دریای احسانش گمیم
هر کجا باشیم زوار امام هشتمیم
ای حریم قدس تو بیتالحرام جان ما
مهر تو پیش از ولادت عهد ما پیمان ما
هم به دنیا هم به عقبی هم به میزان هم صراط
با همه گفتیم لطف توست پشتیبان ما
گنبد تو در زمین خورشید اهل آسمان
سایۀ گلدستههایت حافظ ایران ما
ما گدایی را در این دولتسرا آموختیم
از ولادت دیده بر باب الجوادت دوختیم
ای گدای چار صحنت انس و جان از چارسو
وی ملک از آسمان بر درگهت آورده رو
بسکه آقا و کریمی مثل یار آشنا
هر فقیر بیزبانی با تو دارد گفتوگو
آنچنان با زائر خود مهربانی میکنی
که گمان دارد دگر زائر نداری غیر از او
زائر از هر در که آید احترامش میکنی
بر تو ناگفته سلام اول سلامش میکنی
یابنزهرا! ضامن آهو گرت خوانم خطاست
یک نگاهت روز محشر ضامن خلق خداست
مرقد تو کعبه، صحنت سامرا و کاظمین
مشهد تو هم مدینه هم نجف هم کربلاست
این سخن را از امام بتشکن دارم به یاد
پایتخت کشور ایران خراسان رضاست
گرچه در مشهد حریمی محترم داری رضا
در دل هر فرد ایران یک حرم داری رضا
کیستم من؟ تشنهکام جام سقاخانهات
خالیام یک لحظه لبریزم کن از پیمانهات
یا به دارالذکر خود یک لحظه آبم کن چو شمع
یا برافروز و بسوزان با پر پروانهات
لقمۀ احسان و بذل و جود تو در کام من
کوه سنگین گناه ماست روی شانهات
هرچه هستم«میثم»کوی شمایم یا رضا
آشنایم آشنایم آشنایم یا رضا
- یکشنبه
- 17
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 8:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه