• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح امام رضا(ع) -( مرغ پر بسته ام و نیِّت قافی دارم )

2625

مرغ پر بسته ام و نیِّت قافی دارم
هر چه غیر از تو مرا هست اضافی دارم
کعبه از چشمِ تو پنهان چه طوافی دارم
پیش بازار رضای تو کلافی دارم
در حرم حوله ی احرام من از جنس دعاست
حجرالاسود من پنجره فولاد رضاست
شده ام مثل کویری که به دریا برسد
مثل مجنون که به بوی خوش لیلا برسد
کاش چون دستِ گدایی که به دارا برسد
به ضریحِ کرمت دستِ دل ما برسد
یوسفی هست دلم کاش زلیخا بشود
بین این در به دری بلکه دری وا بشود
اشک می گفت که من شورم و یک جنس بدل
پیش این قله ی شیرینی و دریای عسل
چشم می گفت که یک قطره بده حداقل
با چه رویی بروم بی تو در این کوچه محل
اشک شوری به دلش آمد و بی تاب افتاد
دهن چشم از این صحن و سرا آب افتاد
می شود گفت شفاخانه به سقاخانه
که به یک جرعه زند زلف عطش را شانه
بین این صحن و سرا هاجرِ دل مستانه
دور اسماعیلش گشته پیِ پیمانه
پیش دارالکرمت بر دل من افتاده
که خمار تو رسیده ست به دارالباده
عقل در درک تو مبهوت و گرفتار شده
عشق از عشق تو بیچاره و بیمار شده
چشم از اشک لبالب شده و تار شده
بس که نور است که در این حرم انبار شده
آیه ی نور هم از نور تو می گیرد نور
قل هو الله و احد چشم بد از روی تو دور
حرف دل با تو همان حرف عقیق یمنی ست
دل اگر خون شده از غصه ی دور از وطنی ست
همه ی نا شدنی های من این جا شدنی ست
لن ترانی نشنیدن به جواب ارنی ست
صله ی دعبل شاعر دل از آهو می برد
کاش یعقوب ز پیراهن تو بو می برد
هفت بند دل ما و پدر مشهد و قم
که قمار دل ما هست سر مشهد و قم
پادشاهی ست عبایی به بر مشهد و قم
کاظمین است چو تاجی به سر مشهد و قم
مشهدت بر سرم انداخته عشق قم را
مشهدت کرب و بلایی ست دمشق قم را
کار یک مرده رسیده به مسیحا بوسی
صبح لیلا شده اجر شب صحرا بوسی
قطره دریا شود از لحظه ی دریا بوسی
من هم از این ره دور آمده ام پا بوسی
زعفرانی ست دلم کاش نباتی بدهی
یا در این گمشدگی راه نجاتی بدهی

شاعر : شهاب الدین خالقی

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 16:36
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران