• دوشنبه 3 دی 03


شعر مدح امام رضا(ع) -( بسته ام بار سفر را )

5446
8

 بسته ام بار سفر را
مقصدم مُلك جنونه
میزبانم توی اون شهر
یه كریـــم مهـربـونه
نمی خوام برگردم اینجا
آب نریزی پشت پایم
كسی فكر اومدن نیست
من مســـافــر رضایـــم
مادرم می گفت قدیما
وقتی داشتی می شكفتی
بـا زبـون بـی زبـونـی
یا امام رضا می گفتی  
عشق مولا ، مهر مولا
توی جونم كرده ریشه
به خودم میگم همیشه
بی امــام رضا نمیشه
بس كه اومدم به مشهد
با كبوترات رفـیـقم

هركی خواست منو ببینه
همـیـشه صحـن عـتـیـقم
عاشقت خیلی زیاده
هر كی با تو باشه شاده
راه اومـدن به پـیـشت
همیـشه بـاب الـجــواده
ایوون طلاتو عشقه
صحن با صفاتو عشقه
من كجا و گفتن از تو
آقـــا زائــراتـــو عشـقـه
اومدم راه درازی
نه نمازی ، نه نیازی
اومـدم تـورو بـبینم
آخه عشقه عشقبازی
نه گُل خوش آب و رنگم
نـه یـه آهــوی قـشنگـم
چرا ضامنم نمیشی
نیگا كن این دل تنگم
نوشتم توی وصیت
منو نوكرت بخونند
فرشای كفش داری هاتو
رو جـنــازم بـتـكـونـنـد
وای به حال مَلَكی كه
منو از شما ندونه
یا بخواد جنازه ام رو
از توی حـرم بــِرونه

شاعر : سید امیر حسین میر حسینی

  • یکشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 16:58
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران