زائر شدم نسیم صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب کنار پنجره فولاد مادرم
آنقدر گریه کرد شفای مرا گرفت
یک پارچه گره زد تا سالهای سال
سهمیه امام رضای مرا گرفت
صحن تو،آسمان تو،گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت
ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده،هم پدر و مادرم فدات
شاعر : استاد علی اکبر لطیفیان
- دوشنبه
- 18
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 6:1
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی اکبر لطیفیان
ارسال دیدگاه