گریه غوغا می كند، دل های ویران بیشتر
صحن را پر كرده امشب بوی باران بیشتر
هر چه كردم تا ضریحت را ببوسم لحظه ای
بست بر من راه را این بیشتر، آن بیشتر
یا تو داری می كشی شعر مرا سمت جنون
یا دل من می زند خود را به توفان بیشتر
خوب جایی آمدی شاعر مگر نشنیده ای
می شود هر مشکل آسان با كریمان بیشتر
از شما پنهان نباشد از خدا پنهان كه نیست
من خدا را دیده ام سمت خراسان بیشتر
بسته هر كس جایی از جغرافیا دل را و من
بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر
بند بندم بیقرار اصفهان تا مشهد است
انس دارد روح من با این بیابان بیشتر
شب میان پنج صحن و هفت ایوان طلا
ماه جولان می دهد در این شبستان بیشتر
پنجره فولاد یعنی بارش یكریز نور
هر چه این جا درد می بینید درمان بیشتر
علّتش را من نمی دانم ولی در این حرم
بوی عطر كربلا جاری ست در جان بیشتر
دارم امشب می روم اما دلم پیش شماست
ای گرفتار تو دل های پریشان بیشتر
این كه ما را دوست می دارید یا نه با شماست
ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر
شاعر : عباس شاه زیدی
- دوشنبه
- 18
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 12:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
عباس شاه زیدی
ارسال دیدگاه