• سه شنبه 4 دی 03

 رضا رسول زاده

شعر مدح امام رضا(ع) -( هر كس كه از غلامي تو رو سفيد داشت )

2750
1

هر كس دهان به مدح شما باز مي كند
عيسي مسيح گشته و اعجاز مي كند
آن كس كه يك سحر شده مهمان خانه ات
هنگام رفتن به جنان ناز مي كند
مرغ دلم به شوق زيارت شبانه روز
تا گنبد طلاي تو پرواز مي كند
علامه قدر فهم خودش در كلاس درس
شرحي براي وصف تو آغاز مي كند
سطري ز مدح تو به كتب جا نمي شود
اصلا مناقب تو كه املا نمي شود
هر كس كه زير پاي بلند شما نشست
شانه به شانه ي همه ي انبيا نشست
يك لحظه با نفس زدن در حريم تو
يك عمر زائر تو كنار خدا نشست
با نسخه ي تو تا به قيامت سلامت است
هر لاعلاج چون كه به دارالشفا نشست
دورش كنند زآتش دوزخ ملائكه
آنكس كه در جوار امام رضا نشست
هر مدعي عشق كه عاشق نمي شود
هر كس به خادمي تو لايق نمي شود
هر كس كه از غلامي تو رو سفيد داشت
وقت ورود در حرمت شاكليد داشت
حاتم اگر كه شهره ميان كريم هاست
بر سفره ي كرامت و جودت اميد داشت
هر روز سال بود اگر دور سفره ات
هر مستمند دم به دم عيدي سعيد داشت
عيسي براي طي مسيرش به آسمان
بي شك به ياري تو نيازي شديد داشت
گر زائري بريده دل از غير مي كند
با سيره ي سلوكي تو سير مي كند
جبريل محضر تو پرش مي خورد زمين
پلك ز اشك گشته ترش مي كند زمين
موسي به پاي هيبت والاي تو رضا
در طور عصا به كف جگرش مي خورد زمين
قرباني قدوم تو تا در منا شود
دارد خليل هم پسرش مي خورد زمين
عيسي به معجزات تو ايمان چو آورد
اعجازهاي با اثرش مي خورد زمين
آيينه ي تمام جمال محمدي
تنها تويي كه عالم آل محمدي
از حبس سرد فاصله آزاد مي شوم
وقتي دخيل پنجره فولاد مي شوم
دانه بريز سوي تو آيم به جان و دل
تنها اسير دام تو صياد مي شوم
از من خراب تر نبود زائري رضا
اما به يك نگاه تو آباد مي شوم
وقتي علي عالي اعلاي من تويي
من نيز در ركاب تو مقداد مي شوم
نزد تو مي رسيم ز دارالولايه ات
جايي نمي رويم بجز زير سايه ات
آقا قسم به لطف و كرامات بي حدت
آقا قسم به زلف سياه مجعدت
آقا قسم به خسته دلاني كه مانده اند
در آرزوي ديدن يك بار مرقدت
اي كاش مي پريد شبيه كبوتران
دلهاي ما هميشه به اطراف گنبدت
تنها نه ما به شوق حرم ضعف مي كنيم
حتي بهشت هم شده مجنون مشهدت
بر سر در حريم دل من نوشته اند
خاك مرا ز خاك خراسان سرشته اند
وقتي كه نور شمس جمالت طلوع كرد
پروردگار خلقت ما را شروع كرد
كعبه ز بارگاه شما ناز مي برد
از شوق تو دلم سوي كعبه ركوع كرد
علم تو فيض برده ز درياي علم حق
هر عالمي رسيد حضورت خشوع كرد
كوه احد شنيد چو هم نام حيدري
يك يا علي كشيد و به پايت خضوع كرد
**
ما با ولايت تو به خورشيد مي رسيم
بر او ج بي نهايت توحيد مي رسيم
ما با محبت تو كه گنجي بود به دل
آنجا كه جبرئيل نمي ديد مي رسيم
ما با عنايت تو به احياي امرتان
بر آن كمال ناب كه گفتيد مي رسيم
ما افتخار با تو فقط كسب مي كنيم
آري به هر كجا كه بخواهيد مي رسيم
ما بي رضايت تو خدايي نمي شويم
بي اذن تو كه كرب و بلايي نمي شويم
تنها به تخت و تاج شما التماس ماست
آقا به آستان تو حمد و سپاس ماست
وقتي دلم براي حرم تنگ مي شود
يك يا امام رضاست كه رمز تماس ماست
جاي محبتت صدف سينه ي من است
اين از درايت دل گوهر شناس ماست
گرم است پشت كشور ما به حريم تو
محكم به رافت تو نظام و اساس ماست
اي آبروي كشور ايران ابالحسن
دستم بگير حضرت سلطان ابالحسن
شكر خدا كه جسم تو در زير پا نرفت
شكر خدا كه راس تو بر نيزه ها نرفت
نا محرمي نديد دگر خواهر تو را
همراه با سر تو به شام بلا نرفت
دست كسي نخورد به گيسوي همسرت
ديگر چنين ستم كه به آل عبا نرفت
حداقل براي تو پيراهني كه ماند
در زير خاك جسم تو با بوريا نرفت
گفتي به هر مصيبت و غم فابك للحسين
گفتي به پاست تا كه علم فابك للحسين

شاعر : رضا رسول زاده

  • دوشنبه
  • 18
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 13:6
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران