گم شد میان هلهله سوز صدایت
لبخند آمد در جواب نالههایت
فصل بهارت طعمهی پاییز میشد
آری اجابت بود پایان دعایت
مظلومیت مثل عمویت حد ندارد
در خانه هم یاری نداری جز خدایت
در خندههای زهرآلودش نمیدید
یك خاندان را مینشاند در عزایت
از بس كرامت داشت چشمت، قاتلت هم
سهمی طلب میكرد از ابر عطایت
آبی ندادند و صدایت خشك میشد
یك حجرهی در بسته میشد كربلایت
***
راحت شدی از دست این دنیا و مادر
از حوض كوثر آب آورده برایت
------------------------------------------------
شاعر : محمد بختیاری
- چهارشنبه
- 27
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 8:35
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد بختیاری
سیدرضا سیف الله پور