(به سبک ندیده شهر کوفه)
اگر چه در نثارت
سری قابل ندارم
مگر چون نـوجوان و
یتیمم دل ندارم
ندارم ترسی از مرگ و شهادت ای عمو جان
شهادت در رهت باشد سعادت ای عمو جان
عمو جانم حسین
******
گلی بی بــــاغبانم
ولـی در سایه تو
تو قـــرآنی و من یك
زهجـده آیه تو
نمیخواهم ز خیل كشتگانت جـا بمانم
بود ننگم اگر بعد از تو در دنیــا بمانم
عمو جانم حسین
******
به خیمه تا كه دیدم
پـــریده رنگ زینب
یقینم شد عمو جان
تو افتــادی ز مركب
رسیدم تا كه دستـــانم ره خنجر بگیرد
مگر من مردهام شمر از عمویم سر بگیرد
عمو جانم حسین
شاعر : حیدر توکل
- چهارشنبه
- 27
- شهریور
- 1392
- ساعت
- 12:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حیدر توکلی
ارسال دیدگاه