• سه شنبه 15 آبان 03


شعر مدح و مرثیه حضرت زینب(س) -( ای عالمه زمانه زینب! )

3597
-2

 ای عالمه زمانه زینب!
ای فاطمه را نشانه زینب!
ای نور دو چشم و جان زهرا
آرام دل و روان زهرا
تو نوگُل گلشن ولائی
مرآت جمال مرتضائی
مرآت خدا نما، توئی تو
محبوبه کبریا توئی تو
در مُلک عفاف یکّه تازی
تو روح مجسّم نمازی
شد دیده ز چهره تو روشن
عالم ز وجود توست گلشن
تو مظهر ذات ذوالجلالی
سرچشمه فیض لایزالی
ای شیرزن جهان هستی
گر مظهر حق نئی چه هستی؟
تابنده فروغ جاودانی
در عشق بلند آسمانی
تقوای تو درجهان عصمت
بخشیده توان به روح عفت
امروز جهان آفرینش
بگرفته ز مکتب تو بینش
الگوی تمام بانوانی
ارزنده ترین زن جهانی
ای زنده حسینیان ز رزمت
وی مرده یزیدیان ز عزمت
نطق تو برنده تر ز شمشیر
صبر تو یگانه شد جهانگیر
ای اسوه عشق و مهر و ایثار
کی بود ستم ترا سزاوار؟
از کرب و بلا تو یادگاری
چون خون شهید پایداری
بر نیزه، سر حسین دیدی
بار غم او به جان کشیدی
با یاد برادر غریبت
هفتاد و دو داغ شد نصیبت
اشکی که ز دیده تو می ریخت
خون در رگ مرد و زن بر انگیخت
بودی همه جا و هر زمان یار
بر حجّت دین حق پرستار
شمع دل و جان شیعیان سوخت
در کوفه تو را چو دل بر افروخت
تابان ز فروغ حق دل تُست
چون قبله عشق محمل تُست
شمع اُسرا به شام بودی
سر سلسله تمام بودی
پر پر به خرابه لاله دیدی
بی جان، دلِ شب سه ساله دیدی
غیر از تو، که طاقتی چنین داشت؟
از امّت جدّ دلی غمین داشت
آتش زده داغ کودکانت
چون داغ برادرت به جانت
دشمن چو تو را به ریسمان بست
دل ها همه زین قضیه بشکست
در شام چو انقلاب کردی
بنیان ستم خراب کردی
فریاد تو زینبا جلی بود
از نای عدالت علی بود
نقش تو، هزار آفرین داشت
در پی ظفری چو اربعین داشت
ای دختر خُسرو ولایت
بر ما نظری کن ز عنایت

 

  • پنج شنبه
  • 28
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 15:7
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران