• دوشنبه 3 دی 03


شعر شب سوم حضرت رقیه(س) -( قربان اشک دیده و این دُر فشانیت )

1374
2

 قربان اشک دیده و این دُر فشانیت
ای جان فدای محنت و رنج نهانیت
از لحن دلنشین تو قلبم گرفته شد
دیگر نماند صبرم از این نغمه خوانیت
شب مات و ، اختران همگی غرقه در سکوت
تا بشنوند زمزمه ی آسمانیت
چون ماه آسمان که نیاسوده لحظه ای
بگذشته در مدار سفر زندگانیت
رنجی که از خزان یتیمی کشیده ای
پیدا بود ز رنگ رخ ارغوانیت
ای روشن از فروغ تو ویران سرای شام
چون شمع ، آتشم مزن از خوش زبانیت
 بودی امید که از سفر آید پدر ، ولی
جز غم نبود حاصل این خوش گمانیت
چون مژده دادیم که حسین از سفر رسید
دردا نبود جر غم دل مژدگانیت
دادی تو جان و، بوسه گرفتی ز روی باب
قربان جان فشانی و این مهربانیت

  • شنبه
  • 30
  • شهریور
  • 1392
  • ساعت
  • 5:49
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران