کوه غرور و غیرتِ منو شکوندی فاطمه
لحظه ای که نمازتو نشسته خوندی فاطمه
پرستوی علی ، سر بال و پرت چی اومده
لعنت به اون نامردی که به صورتت سیلی زده
آروم جونم ، ای مهربونم ، چی بر سر تو
اومده بین کوچه ها ، خانوم خونه م
بی تاب و خسته ، چشمای بسته
الهی که من می مُردم و نمی دیدم ، پهلوت شکسته
یار خوشی ندیده بانوی قد خمیده
به پای عشق حیدر آخر شدی شهیده
یافاطمه یافاطمه
عشق علی عشق علی
*****
اگر که از پیشم بری کارم دیگه تموم می شه
حتی یه لحظه دلخوشی برای من حروم می شه
ای ماه آسمون من شبم رو پرستاره کن
برای دل بریدنت لااقل استخاره کن
راه نجاتی ، شرط حیاتی ، بین دعاهات
چرا به زیر لب می گی ، عجّل وفاتی
باسوزش تب ، مادر زینب ، زندگیّ من
چرا تو مرگتو می خوای ، از خدا هرشب
دلت شده پر از خون دلم شده پریشون
نگو خدانگهدار راه داره بیشتر بمون
یافاطمه یافاطمه
عشق علی عشق علی
*****
خدا می دونه که رمق نداری بانوی علی
وقتی می لرزه پیکرت می لرزه زانوی علی
شهر مدینه مثل من از غم تو مشکی پوشه
خانوم خونه بعد تو تنور خونه خاموشه
وقتی بادستم ، چشاتو بستم ، دائم می گفتم
حبیبه ی خدا ازت ، شرمنده هستم
زخمه تن تو ، گل پیرهن تو ، خون گریه کردم
وقتی دیدم خون جاری شد ، از کفن تو
غسل تنت شبونه دفن تو مخفیونه
غریبونه دل شب رفتی از آشیونه
یافاطمه یافاطمه
عشق علی عشق علی
شاعر : اسماعیل شبرنگ
- سه شنبه
- 2
- مهر
- 1392
- ساعت
- 5:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
اسماعیل شبرنگ
ارسال دیدگاه