• جمعه 28 شهریور 04

 محسن کاویانی

غزل عاشورایی -( ای که ارباب شدی تا به کسی رو نزنم )

3475
2


ای که ارباب شدی تا به کسی رو  نَزَنم
آن که از عالم و آدم شده دلخسته منم

شهره بودم به بدی در همه جا تا اینکه
سیبِ لبخندِ تو شد باعثِ آدم شدنم

هرچه دارم فقط از روضه ی قاسم دارم
من حسینی شده ی دستِ امام حسنم

تلخیِ مردمِ این شهر برایم غم نیست
بس که شیرین شده با بردنِ نامَت دهنم

سینه ام گَشته کبود و سَر و رویَم زخمی
بیمه شد بینِ همین لطمه زدن ها بدنم

پیرهن را ز تنت برد حرامی ، بُگذار
تا که در روضه ی تو پاره شود پیرهنم

ای که بر خاک رها بود تنِ بی کَفنت
کاش باشد کمی از تربتِ تو در کفنم

ای همه هستی عالم به فدای تو حسین
ننگ بر ما که نمردیم برای تو حسین…

  • پنج شنبه
  • 11
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 3:56
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران