مسموم زهر ظلم و جفایم غریب بغداد ، ابن الرضایم
آه ، سوزد این دلم ، که همسر من ، شده قاتلم
آه ، آه و واویلا
******
در کنج حجره جان می سپارم جز درد ومحنت یاری ندارم
آه ، چشمم گریان است ، دلم سوزان است ، کامم عطشان است
آه ، آه و واویلا
******
از ظلم و بیداد دخت مأمون در این غریبی دلم شده خون
آه ، ناله ها زدم ، در بین حُجره ، دست و پا زدم
آه ، آه و واویلا
******
از تشنگی در شور و نوایم وارث به داغ کرببلایم
آه ، غربت دلبر ، گلهای پرپر ، عطش ِ اصغر
آه ، مظلوم حسین جان
******
من گرچه دلخون گرچه غریبم گریه کن ِ آن شَیب الخضیبم
آه ، آن دور از وطن ، صد پاره بدن ، بی غُسل و کفن
آه ، مظلوم حسین جان
شاعر : حاج امیر عباسی
- پنج شنبه
- 11
- مهر
- 1392
- ساعت
- 4:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه