تو میری پشت سرت حرم به هم می ریزه
صاحب پرچمی، لشگرم به هم می ریزه
ضربان قلب مضطرم به هم می ریزه
توی آسمون غربتم بمون ای قمرم
تکیه گاه من نرو ببین شکسته کمرم
ای امان نامه ی خیمه ها بمون برادرم
من فدای غیرتت ماه مودب داری میری میرسه جون من بر لب
کاشف الکرب من و معجر زینب
وای 3 أخا
********
تا عمود و نیزه خوند فاتحه ی دریا رو
دست افتادت گرفت تا دامن زهرا رو
ناله أدرک أخای تو گرفت صحرا رو
اومده تیری و راه نگاتو می بنده
پاشو که دشمن داره به اشک من میخنده
من خجالت زدمو تو هم ز من شرمنده
من خجالت زده دست بریدم تویی شرمنده از لب های خشکیدم
کمرم خم شد تا تو رو این طور دیدم
وای 3 أخا
شاعر : محسن حنیفی
- شنبه
- 13
- مهر
- 1392
- ساعت
- 15:26
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
محسن حنیفی
ارسال دیدگاه