زمان به وقت محرم غروب عاشورا
صداي هلهله در دشت آخر غوغا
دوباره باز شده زخم كهنه دردي
دوباره دست پليدي كه سر زد از شورا
كنار شط فرات و ميان خيمه عطش
و قصه اي كه نوشته ست دست يك سقا
و باز گريه يك زن و دست و يك صورت
وباز ناله زينب و باز يا جدا
كنار خيمه نشستست دختري گل پوش
و مشق ميكند اينجا ، عطش ، امان ، بابا
گرفته شيون" طفلم كجاست "يك مادر
و گريه هاي فلك سوز در دل صحرا
كدام واژه بيايد كه روضه جان ندهد
كمك كنيد به شاعر كمك ، شما ، آقا
اميد ميرود آري اميد زينب هم
كه تيغ بركشد از جا اميد عاشورا
شاعر : عبدالصالح شمس الهی
- پنج شنبه
- 18
- مهر
- 1392
- ساعت
- 4:3
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
عبدالصالح شمس الهی
ارسال دیدگاه