• جمعه 18 آبان 03


شعر روز عرفه -( قربان چشم یار که مانده به راه من )

4292
11

 قربان چشم یار که مانده به راه من
از دور هم به سوی تو باشد نگاه من
من از قرارگاه شب قدر آمدم
حالا غروب مزدلفه شد پناه من
بی چاره میشوم اگر از تو جدا شوم
دستم بگیر ای غم تو تکیه گاه من
دارم امید یک عرفه مَحرمم کنی
با من بگو بیا که تویی از سپاه من
هرقدر طی کنم به تو جانا نمیرسم
آخر بگو که چه باشد گناه من
این دیده خیمه گاه علمدار کربلاست
آقا بزن قدم تو در این خیمه گاه من

  • دوشنبه
  • 22
  • مهر
  • 1392
  • ساعت
  • 6:32
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران