• دوشنبه 3 دی 03


شعر عصر عاشورا -( در غمت پیرهن صبر دریدن دارد )

1967
2

در غمت پیرهن صبر دریدن دارد
نفس ناله و فریاد بریدن دارد
زیر بار غم تو عرش به هم می ریزد
پس قدِ عمه ی سادات خمیدن دارد
دیدن دشنه ی بی رحم و سر خونینت
از دم خیمه به گودال دویدن دارد
سیب سرخ است سرت، چشم جهان حیرانش
قاتلت مست شد و گفت: بریدن دارد
جرعه جرعه می سرخ از بدنت جاری شد
نیزه ای گفت به شمشیر چشیدن دارد
خاتم شاهی تو نرخ طلا می شکند
ساربان خیره شد و دید خریدن دارد
این تن زخمیِ صد چاکِ به خاک افتاده
با سم اسب روی خاک کشیدن دارد؟

شاعر : حسین ایزدی

  • پنج شنبه
  • 2
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 5:28
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران