ای شراب علوی در نامت
باده مصطفوی در جامت
چه بلندی که نخورده است هنوز
پای معراج کسی بر بامت
چه تجلی شده بر تو که چنین
پلک وا کرده همه اندامت
داد من کو که سلامی بدهد
به خداحافظی آرامت
ترکی داد به پیشانی من
خشکسالی سفال کامت
به خودت خوب ببال ای آهو
شیر افتاده به چنگ دامت
مثل یک بیت پریشانم کرد
وزن قافیه ی نا هنگامت
اسم تو بردم چون طوفان بود
آب آرام شود با نامت
زره و پیکرت اربا ارباست
چه می آید به تو این احرامت
شاعر : حجه الاسلام رضا جعفری
- شنبه
- 4
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:18
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حجه الاسلام رضا جعفری
ارسال دیدگاه