یک بار دگر حرم حرم خواهد شد
مانند قدیم محترم خواهد شد
تا صحن تو گر پای جسارت برسد
با تیغ یدالله قلم خواهد شد
****
از حنجره ی خسته ی تو می ترسند
از دست به غل بسته ی تو می ترسند
هر ترکش خمپاره به گوشم می گفت
از سایه ی گلدسته ی تو می ترسند
****
سرباز بصیر مکتب الاحرارم
در فتنه ی آخر الزمان بیدارم
جان بر کف زینبیه ام میگویم
از توله سگان سلفی بیزارم
****
کم مانده که احساس حقارت بکند
دیگر چه رسد فکر شرارت بکند
باید ز روی جنازه مان رد بشود
خواهد به حریم تو جسارت بکند
شاعر : علیرضا خاکساری
- شنبه
- 4
- آبان
- 1392
- ساعت
- 13:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علیرضا خاکساری
ارسال دیدگاه