• دوشنبه 3 دی 03

 رضا باقریان

شعر روز و عصر عاشورا -( دل تاریک مثل شب دارد )

2101
3

 دل تاریک مثل شب دارد
در کفش دشنه ای دو لب دارد
وای، در چهره اش غضب دارد
بی حیا گوئیا طلب دارد
که چنین نعره می زند به سرش
با لگد می زند به بال و پرش
چه پر و بال بسته ای داری
چه تنِ زار و خسته ای داری
استخوان شکسته ای داری
تار و پودِ گسسته ای داری
مادرت آه، آمده به حرم
می زند ناله آه، ای پسرم
ای گل من چه پرپر افتادی
چه شد اینجا که بی سر افتادی
پیش پاهای مادر افتادی
زیر یک مشت خنجر افتادی
بدنت بین بوریاست، حسین
دست بافِ تنت کجاست، حسین
چند ضربه به پیکرت خورده ؟
چند تایش به حنجرت خورده ؟
سنگهایی که بر سرت خورده
چند تایی به خواهرت خورده
خواهرت هم شکسته بود سرش
آتش افتاده بود بر جگرش
 

شاعر : رضا باقریان

  • یکشنبه
  • 5
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 6:12
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران