ببین می آید سوی میدان کریمی از قوم کریمان جوانی حیدر به قرآن
عموجان عموجان
فرزند همه عزت مومنین من هستم
لوای امیری حسین در دستم/ ز عشق تو مستم
عمو حسین جان حسین ثارالله 3
فدای گریه کردن تو شده با ظلم دشمن تو زره اندازه ی تن تو
عزیزم عزیزم
واویلا عمویت از این غم به خود لرزیده
شده استخوانهای تو پاشیده/ که رنگت پریده
یادت می آید که بودی حساس تبریک عزیزم رسد عطر یاس
شانه به شانه شدی با عباس
عمو حسین جان حسین ثارالله 3
منی که محزون و غمینم نشد قسمت ای نازنینم شب دامادیت ببینم
عزیزم عزیزم
شرمندم اگر سخت گذشته به تو این چند سال
بدون پدر سخت گذشت در هر حال/ دگر رفتی از حال
برخیز که اینان پرت می دزدند تیغ تو را بی خبر می دزدند
چشم هم گذاری سرت می دزدند
عمو حسین جان حسین ثارالله 3
شاعر : رضا تاجیک
- دوشنبه
- 6
- آبان
- 1392
- ساعت
- 12:45
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه