اگر چه فاصله اُفتاده بين ما باتو
اگر چه دور شدم لحظهلحظهها باتو
قسم به ذات تو، در فكر ميروم هرشب
جدا فتادهام هر روز را چرا باتو
غريب هستي و ياري نداري اِي آقا
ميان اين همه عالم فقط خدا باتو
در اين زمانهي غيبت كه از شما دورم
جه دردها كه نگفتم، جمعهها باتو
نشستهام سر راه عبور نيمه شبت
نگاه كردن اين عبد آشنا باتو
بيا و دربهدريِّ مرا ببين و سپس
پناه دادن اين عاشق شما باتو
مريض آمدهام پيش تو، نگاهم كن
مريض معصيتم، باز هم شفا باتو
تمام آرزويم يابنفاطمه اين است
غروب جمعه روَم صحن كربلا باتو
دعا براي ظهورت، غروبها با من
وَ انتقام سرِ از بدن جدا باتو
شاعر : رضا باقریان
- سه شنبه
- 7
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:43
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
رضا باقریان
ارسال دیدگاه