خورشید بَرَد سجده به خاک در عباس
مه جلوه ای از حسن خدامنظر عباس
هر سینه ی افروخته یک علقمه فریاد
هر دیده ی پر اشک بود کوثر عباس
هر زخم بدن، آیه ای از مصحف ایثار
هر خون جگر، قطره ای از ساغر عباس
فرزندیّ ِ دو فاطمه، سقایی عترت
سرداری لشگر، شرف دیگر عباس
زیبد که شهیدان همه خیزند به تعظیم
فردای قیامت همه در محضر عباس
با راس حسین ابن علی بود برابر
تاشام بلا بر سر نیزه سر عباس
ایثار و فداکاری و ایمان سه چراغند
در بزم دل از مکتب روشنگر عباس
عباس به تعداد همان باب حسین است
یعنی که بیا سوی حسین از در عباس
در علقمه چون عطر گل آید به مشامم
بوی نفس فاطمه از پیکر عباس
مارا نبُوَد زهره که گوییم ثنایش
تا یوسف زهراست ثنا گستر عباس
در دامن صحرای بلا خون خدا ریخت
از بازو و ازدیده و از حنجر عباس
افسوس که شد همسفر قاتل عباس
از علقمه تا شام بلا خواهر عباس
باسوز دل و اشک روان و شررِ شعر
میثم شده پیوسته پیام آور عباس
شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار
- سه شنبه
- 7
- آبان
- 1392
- ساعت
- 12:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد حاج غلامرضا سازگار
ارسال دیدگاه