آن ظهر شوم خاک وَ افلاک شد یکی
افتادی آسمان و زمین پاک شد یکی
آیه به آیه ی بدنت – خاک زیر پا
این دو به دست مردم بی باک شد یکی
خنجر و حنجر و دل بی رحم و قتلگاه
این چهار صحنه باز چه غمناک شد یکی
آن قدر تشنه بود به خون تو یا حسین
شکی نمانده شمر و ضحاک شد یکی
آن نعل اسبهای حرامی چه کرده است
کاین پیکر عزیز تو با خاک شد یکی
صد غصه خور حضرت سجاد روز دفن
تا قطعه های پیکر صد چاک شد یکی
شاعر : حسین صیامی
- پنج شنبه
- 9
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:45
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسین صیامی
ارسال دیدگاه