لب بازكن كه زخم مكرّر رسيده است
يك كاروان شقايق پرپر رسيده است
از بارگاه قدس پي طوف اين حرم
يك آسمان كبوتر بيسر رسيده است
عرش خدا به خون زمين غوطه ميخورد
زخمي مگر به قامت اكبر (س) رسيده است
يا اين كه بعد از آن همه گلهاي رنگ رنگ
هنگام جانفشاني اصغر (س) رسيده است
خون ميتراود از مژة آسمان مگر
زينب (س) به قتلگاه برادر رسيده است
يك اربعين پس از شب طور و تنور عشق
مي از خم حسين (ع) به ساغر رسيده است
بر ساحل فرات كه سرشار تشنگيست
لب بازكن عزيز! كه خواهر رسيده است
- پنج شنبه
- 9
- آبان
- 1392
- ساعت
- 15:0
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه