بارون بارون / داره میباره
آسمون دل / غصه ها داره
عطر و بوی غم پیچیده سینه زن ها بیان
شب شب سوم رسیده سینه زن ها بیان
تا همیشه من / با رقیه ام
بی قرار یک / یا رقیه ام
در دل شب / فک کنم جون داد
از روی ناقه / تا زمین افتاد
مادری پهلوشکسته با دلی خون رسید
وای من ای داد بی داد زجر ملعون رسید
ناسزا میگفت / حرف بد میزد
یا که بی حیا / با لگد میزد
روضه خونی / در حرم خوبه
امشبو میریم / کنج مخروبه
دختر کم سن و سالی به سری بوسه زد
لب خشکی بر رگای حنجری بوسه زد
لکنت زبون / داره دردونه
یا أبا أبا / أبا میخونه
زخم کاری / بر تنش داره
رأسی بر روی / دامنش داره
خم شد و لب را به روی لب بابا گذاشت
از روی رأس بریده دیگه سر بر نداشت
همه ی تنش / زده آبله
باید احتیاط / کنه غسّاله
شاعر : علیرضا خاکساری
- شنبه
- 11
- آبان
- 1392
- ساعت
- 9:39
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
علیرضا خاکساری
ارسال دیدگاه