من که یتیمم ابن الکریمم
در موجِ خون دل گشته مدهوشت عموجان
شد قتلگاهم بین آغوشت عموجان
یابن الزّهرا ...
چون خواست دشمن راٌسَت بِبُرَّد
گفتم که ای ظالم مزن بر حنجر او
بر سر زنان گشته به جنّت مادر او
یابن الزّهرا ...
در راه دین و در راه اسلام
مثل علمدار تو دست من جدا شد
عبدالَّهِ تو بین آغوشت فدا شد
یابن الزّهرا ...
شاعر : حاج امیر عباسی
- سه شنبه
- 14
- آبان
- 1392
- ساعت
- 14:17
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه