خسته شدی باباجون بشین رو دامنم تا
قـصه بگم برات از گم شدنم تو صحرا
از روی ناقه ، افتاده بودم ، بدون عمه ، جون داده بودم
منو رو خاکا می کشید
جایی رو چشمام نمی دید
عــمه بـه فـریادم رسید
بابا کجا بودی بابا
*******
با قطره قطره اشک دوتا چـش صبورم
دونه به دونه بابا هی زخماتو می شورم
شکسته ابروت ، عیبی نداره ، رقیـه مرهم ، برات می زاره
چرا شکسته پیشونیت
قربون لبهای خونیت
چشمای خیس و بارونیت
بابا کجا بودی بابا
شاعر : محسن طالبی پور
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 7:47
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه