باغ سر سبز تو را خشک و خزانی کردند
نا کسانی که مرا خرد و کمانی کردند
پیکرت روی زمین بود و همه خندیدند
بعد از آن بر بدنت اسب دوانی کردند
بر سر قبر علی اصغر تو جمع شدند
با سر نیزه ولی فاتحه خوانی کردند
این طرف چادر طفلان تو در آتش سوخت
آن طرف با سر تو دست فشانی کردند
آتش و پنجه و لبخند و نگاهی بی شرم
در پی غارت ما خوب تبانی کردند
شاعر : حسن لطفی
- چهارشنبه
- 15
- آبان
- 1392
- ساعت
- 13:14
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
حسن لطفی
ارسال دیدگاه