واحد – زمزمه (ده شب)
(کوفه میا حسین جان)
خورشید بی مثالم برادرم حسین جان
غرقه به خون هلالم برادرم حسین جان
گرچه زِ ماتم تو ای دلبرم خمیدم
با ذوالفقار خطبه از فتنه سر بریدم
گرچه به من رسیده کوه بلا حسین جان
کوفه شد از کلامم کرببلا حسین جان
داغ و بلا و غربت زد از دلم شکوفه
بر اشک اهل بیتت خندیده اهل کوفه
با من اگر نگویی حرفی دگر برادر
از نِی بگو کلامی با این سه ساله دختر
شاعر : حاج امیر عباسی
- پنج شنبه
- 16
- آبان
- 1392
- ساعت
- 14:9
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه