سبک: ببین چشای غرق خون من
جدایی آخر حقیقته این لحظه ها برام غنیمته
سرت رو میزنن رو نیزه ها مصیبتت پر از مصیبته
عزیزترین کسم نمیدونی برای من چقد سخته وداع
باید ببوسمش حنجر تو به جای مادرم وقته وداع
یواش یواش/ سپیده میزنه/ خورشید غرق خون/ رو نیزه ها
میشی داداش/ مُرَمَّلُ الدِّما/ ذبیح بِالغَفا/ بِکربلا
وای حسین من
ببین چشای غرق خون من رحمی بکن داداش به جون من
من و به حال خود رها مکن کجا داری میری بدون من
نذار بچینمت تو بوریا بشینه رو تنم کبودیا
اگر بری باید بدون تو برم محله یهودیا
حسین من!/کجا داری میری/ تنها نذار منو/ برادرم
اگه بری/ دست حرومیا/ بعد تو میخوره/ به معجرم
وای حسین من
چی کار کنم سر بریدتو طفلای رنگ و رو پریدتو
آخه نمیشناسم دیگه داداش تن به خاک و خون طپیدتو
داره میاد ولی به گوش من از زیر نیزه ها صدای تو
کی اینجوری برید سر تو رو چه نامرتبه رگای تو
دیدی حسین/ مصیبت عظیم/ داره میاد سرم/ روز دهم
امون امون/ امون ز خنجر و/ امون ز ضربه ی/ دوازدهم
__________________________________
@amirhoseinolfat
شاعر : امیر حسین الفت
- یکشنبه
- 26
- آبان
- 1392
- ساعت
- 5:55
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
امیر حسین الفت
ارسال دیدگاه