• جمعه 2 آذر 03


شعر شهادت حضرت عباس(ع) -( تیغ از كمین دو دستِ تنم را گرفت و بُرد )

2069
3

  تیغ از كمین دو دستِ تنم را گرفت و بُرد
تا گاهواره پَر زدنم را گرفت و بُرد
از پشت نخل های شریعه تبر به دست
گل برگ‌های یاسمنم را گرفت و بُرد
یك دشت نیزه حُرمتِ سی سال منصبِ
ساقیِ تشنه‌ها شدنم را گرفت و بُرد
یك لشكرِ حسود و هزاران هزار تیر
امیدِ آب داشتنم را گرفت و بُرد
تیری تمامِ آرزویم ریخت رویِ خاك
مشكی كه بود در دهنم را گرفت و بُرد
رویی كه با سكینه شوم رو به رو نبود
چَشمانِ رو به رو شدنم را گرفت و بُرد
ضربِ عمودِ ‌آهنم انداخت بر زمین
در خاك و خون توانِ تنم را گرفت و بُرد
سویِ خودش كشید مرا هر كسی رسید
با نیزه عضوی از بدنم را گرفت و بُرد
با چكمه تیرهای تنم را شكست و ریخت
آن بی‌حیا كه پیرهنم را گرفت و بُرد
دستی كریم بر سرِ‌ زانو سرم گذاشت
با بوسه بوسه اش مَحَنم را گرفت و بُرد
تا خیمه رویِ شانه‌ی قد كمانیش
داغِ ز شرم سوختنم را گرفت و بُرد
دیدم ز نیزه وقتِ اسیری به كوچه ها
زنجیرِ دستِ سینه‌زنم را گرفت و بُرد

شاعر : علیرضا شریف

  • یکشنبه
  • 26
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 6:22
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران