غم و اندوه و مصیبت همه جا یارش بود
روز پیوسته ز محنت به شب تارش بود
كربلا از نظرش دور نمى شد آنى
یاد آن حادثه دایم پى آزارش بود
پیش رویش سر پرخون پدر بر سر نى
پا به پا همسفرش بود و جلودارش بود
آن شنیدم كه پس از واقعه كرببلا
بیشتر گریه بیاد شهدا كارش بود
آب مىدید به یاد لب عطشان پدر
اشكش از دیده سرازیر به رخسارش بود
گریه كودك بى شیر به یاد اصغر
شرر خرمن جان و دل افكارش بود
پیش چشمش همه سیراب شدند از دم تیغ
چرخ با آل پیمبر سر پیكارش بود
شرح مظلومى هفتاد دو غلطیده بخون
روشن از چشمه چشمان گهربارش بود
زینب آن رهسپر راه برادر تا شام
در اسارت همه جا مونس و غمخوارش بود
خطبه سید سجاد كه در مسجد شام
گشت ایراد نمایان هم آثارش بود
پرده از آن همه بیداد و جنایت بگرفت
آنكه گفتار خدا منطق و گفتارش بود
عاقبت فتنه بدخواه ز اندازه گذشت
آنچه را كرد همان فطرت كردارش بود
كرد مسموم ترا دشمن جان تو ولید
چون براتى كه زغم دیده خونبارش بود
- یکشنبه
- 26
- آبان
- 1392
- ساعت
- 15:24
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه