• سه شنبه 4 دی 03


شعر عصر عاشورا -( با چشم اشک بار علیکنّ بالفرار )

8236
12

  با چشم اشک بار علیکنّ بالفرار
با قلب داغ دار علیکنّ بالفرار
وقتی کمان حرمله شلاق دست شد
پنهان و آشکار علیکنّ بالفرار
جان هم رسیده گرچه به لب هایتان ولی
با حال احتضار علیکنّ بالفرار
در ساحل فرات علمدار کربلا
شد چون علم ندار ، علیکنّ بالفرار
راه عبور ، معبر غارت گران شده
از گوشه و کنار علیکنّ بالفرار
دیدید مثل ابر بهار اشک ریختیم
آتش نشد مهار علیکنّ بالفرار
از من به لاله های حرم عمه جان بگو
حتی به روی خار... علیکنّ بالفرار
با این که مشکل است و همه بانوان ما...
...هستند با وقار علیکنّ بالفرار
حتما به دختران حرم گوشزد کنید
تا هست گوشوار علیکنّ بالفرار
 دقت کنید گم نشود هیچ کودکی
امشب در این دیار علیکنّ بالفرار
با چکمه ها به سوی حرم روی اسب خویش
تا شمر شد سوار علیکنّ بالفرار
با این که از مصائب این دشت پر بلا
لا یمکن الفرار... علیکنّ بالفرار

شاعر : مصطفی متولی

  • دوشنبه
  • 27
  • آبان
  • 1392
  • ساعت
  • 3:59
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران