نور وجود از طلوع روی حسین است
ظلمت امکان، سواد موی حسین است
شاهد گیتی به خویش، جلوه ندارد
جلوه ی عالم فروغ روی حسین است
مشی قدم را وصول ذات قدم نیست
جنبش سالک به جستجوی حسین است
ذات خدا، لا یری است روز قیامت
ذکر لقا بر رخ نکوی حسین است
جان ندهم جز به آرزوی جمالش
جان مرا دل به آرزوی حسین است
عاشق او را چه اعتناست به جنت
جنت عشاق، خاک کوی حسین است
عالم و آدم که مست جام وجودند
مستی این هر دو از سبوی حسین است
حضرت حق را به عشق خلق چه نسبت؟
مسأله ی عشق، گفتگوی حسین است
عاشق او را چه غم ز مرگ طبیعت؟
زندگی عارفان به بوی حسین است
- یکشنبه
- 3
- آذر
- 1392
- ساعت
- 6:5
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه