کرده ام نذر که عمری ز غمت گریه کنم
آه از دل کشم و از المت گریه کنم
گر دل سوخته ای لطف به من کرده خدا
بهر آن ست که سوزم ز غمت گریه کنم
گاه در ماتم تو بر سر و بر سینه زنم
گاه بنشینم و زیر علمت گریه کنم
منم آن سائل درمانده که با دست تهی
در دل شب به امید کرمت گریه کنم
به غبار حرم کرببلایت سوگند
دوست دارم که شبی در حرمت گریه کنم
کاش آئی دم مردن به سر بالینم
تا نهم صورت خود بر قدمت گریه کنم
همه شب گفت "وفائی" سر سجاده اشک
کی شود در حرم محترمت گریه کنم
شاعر : استاد سید هاشم وفایی
- پنج شنبه
- 7
- آذر
- 1392
- ساعت
- 8:13
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
استاد سید هاشم وفایی
ارسال دیدگاه