صدای هلهله از روی بام می آید
صدای خنده و شادی مدام می آید
صدای چاووش مردی مدام می گوید
که قافلۀ خارجی به شام می آید
از آسمان تمامی خانه های شهر
برای صورت ما التیام می آید
دلیل شادی شان را ز سنگ پرسیدم
خبر رسید کنیز و غلام می آید
تمام چشم های نانجیب این وادی
برای دیدن زینب به بام می آید
صدای پای سری روی نیزه غم
در آستانه سرزمین شام می آید
شاعر : علی اشتری
- دوشنبه
- 11
- آذر
- 1392
- ساعت
- 4:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
علی اشتری
ارسال دیدگاه