چشام پرآبه
اومده بابا نیمه شب کنج خرابه3
حال من زاره
دو تا چشام بابا دیگه سویی نداره
عدو کشیده از گوش من گوشواره
شده گوش های دخترت زخمی و پاره
چشام پرآبه
اومده بابا نیمه شب کنج خرابه3
دیگه بردیم
سرتو رو بر روی نیزه ها بدیدم
مثال زهرا مادرت بابا خمیدم
چه طعنه و زخم زبونها که شنیدم
چشام پرآبه
3اومده بابا نیمه شب کنج خرابه
قامتم داله
من درد و دل با تو کنم با اشک و ناله
بابا شدم در کودکی پیر سه ساله
زبس کتک خوردم شدم دلخون چو لاله
چشام پرآبه
3اومده بابا نیمه شب کنج خرابه
شاعر : رضا رسولی
- سه شنبه
- 12
- آذر
- 1392
- ساعت
- 17:4
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
رضا رسولی
ارسال دیدگاه