• دوشنبه 3 دی 03

 حسن لطفی

شب سوم محرم -(تشنه‌ای در پنجه‌ای سیراب گیر اُفتاده است)

1298
-1


تشنه‌ای در پنجه‌ای سیراب گیر اُفتاده است
کودکی در حمله‌ی اعراب گیر اُفتاده است

بعدِ بابا آبِ خوش از حنجرش پایین نرفت
در گلویش جرعه‌های آب گیر اُفتاده است

کاش در تاریکیِ صحرا نمی‌دیدش کسی
دخترک از دستِ این مهتاب گیر اُفتاده است

بارها از رویِ نِی بابا به داداش می‌رسید
آی خواهر زودتر بشتاب  گیر اُفتاده است

زجر آوردش به روی ناقه‌ای انداختش
مثل آن ماهی که در قلاب گیر اُفتاده است

این طرف از زجر می‌خورد آنطرف از حرمله
مثل آن برگی که در سیلاب گیر اُفتاده است

چشمهایش گرم می‌شد می‌پرید از خوابِ ناز
بسکه طفلی زیرِ پا در خواب گیر اُفتاده است

هیچکس در بینِ کوچه احترامش را نداشت
آه با نان‌هایِ در پرتاب گیر اُفتاده است

  • دوشنبه
  • 3
  • آذر
  • 1399
  • ساعت
  • 9:24
  • نوشته شده توسط
  • Fatemeh Mahdinia

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران