• چهارشنبه 5 اردیبهشت 03


اشعار عصر عاشورا – روضه امام حسین(ع)-(دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی)

4588
1

به عصر عاشورا

دوباره ضربه ی سیلی نشست بر رویی

به تازیانه کشیدند باز ، بازویی

اگر چه هیچ دری وا نشد،ولی آن روز

به جای میخ به نیزه زدند ،پهلویی

شنیده ایم که یک عصر پای یک خیمه

به دست باد پریشان شده است ،گیسویی

شنیده ایم که یک ظهر روی یک نیزه

بدون آب جوانه زده است ،شب بویی

و ماجرا که به اینجای کار ختم نشد

چقدر زخم زبانها شنید ،بانویی

تمام دغدغه ی من زماجرا این است

که خم نگشت در آن روز هیچ ابرویی

نادر حسینی



  • دوشنبه
  • 14
  • آذر
  • 1390
  • ساعت
  • 2:26
  • نوشته شده توسط
  • خادم

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران