شاعري از جنوب كشورتان، خسته، شور مدام مي خواهد
السلام عليك يا دريا!، وَ عليك السلام مي خواهد
كفشداري به چرخ پشت سرش، وَ سماعي شگفت در گذرش
يبن نقّاره ها شرابي تا، هشتمين خطّ جام مي خواهد
سومين قطعه ي زيارت را، خوانده است و به گريه افتاده
نور دارالشفاست بر كلمات، سيب دار السلام مي خواهد
در رواق امام مي لرزد ،چشم بر ازدحام مي لرزد
غرق حس حرم نمازي سبز، باز در اين مقام مي خواهد
ضربه ي صندلي به پايش خورد، پيرمردي كه با دو تا پسرش...
هر دو افليج و اوست وامانده ، كه شفاي كدام مي خواهد؟
شاعرست و مسافران حرم، چمدانش پرنده اي بي تاب
دلش آن گاه بي صدا خود را، بر ضريح امام مي خواهد
اين همان شعر يادگاري او، كه به پاي ضريح سوسو زد
دست خطّي ز ماه را صله ي، غزلي نا تمام مي خواهد
شاعر : محمد حسین انصاری نژاد
- سه شنبه
- 24
- دی
- 1392
- ساعت
- 16:31
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
محمد حسین انصاری نژاد
ارسال دیدگاه