• دوشنبه 3 دی 03

 جواد شیخ الاسلامی

غزل حضرت علی(ع) -( آن طرف یک طناب پوسیده، طعنه می زد به دست بسته ی او )

2255
2

آن طرف یک طناب پوسیده، طعنه می زد به دست بسته ی او
این طرف تر نگاه یک شاعر، - خوب یا بد! - به دست بسته ی او
با وجودی که خوب می داند، حال حیدر چگونه خواهد شد
باز هم دست برندارد و باز، چشم احمد به دست بسته ی او
حرف دل را به او بزن شاعر! درد دل را به او بگو عاشق!
تو که چیزی که نیستی، زهرا، دیده دارد به دست بسته ی او
هیچ بر سینه ات نمی زند او، دست رد؛ او کریم بوده و هست
او کریم است، آن چنان که گره، خورده بی حد به دست بسته ی او...
او اگر دست بسته هم باشد، آن چنان قدرتی به کف دارد -
که خدا کار خلق حیران

شاعر : جواد شیخ الاسلامی

  • چهارشنبه
  • 25
  • دی
  • 1392
  • ساعت
  • 8:2
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران