• دوشنبه 3 دی 03


شعر وفات حضرت معصومه(س) -( بي هوايش پري نمي ماند )

3301
2

بي هوايش پري نمي ماند
چشم هاي تري نمي ماند
واژه ي عاشقي وسط باشد
واژه ي بهتري نمي ماند
تا که قم هست و هست معصومه
بي حرم مادري نمي ماند
بانوي ما اگر اشاره کني
به تن ما سري نمي ماند
با ورود تو و امام رضا
عرصه ي محشري نمي ماند
يا بدون مقام خواهريت
عزت خواهري نمي ماند
اي کريمه همه فداي توأيیم
گريه کن هاي غصه هاي توأيیم
با غم و غصه آشنا بودي
مثل يک بغض بي صدا بودي
 از همان کودکي همان اول
غرق درياي غصه ها بودي
زخم زنجير و ساق پاي پدر
به غم و درد مبتلا بودي
راهي ات کرد بغض دلتنگي
راهي ديدن رضا بودي
تو رسيدي به کشور ما و
مورد احترام ما بودي
همه گل ريختن روي سرت
گرچه از دلبرت جدا بودي
يادت آمد دلي که سوزان شد
خواهري را که سنگ باران شد
خواهري گفت اشک سهم من است
اي برادر چقدر دل شکن است ...
...اين که يک خواهري نگاه کند
به برادر که پاره پيروهن است
بدنت را محاصره کردند
حاصلش آه، زير و رو شدن است
در همت کرده اند و ميبينم
نيزه هايي که سهم يک بدن است
لشگر کوفه را کفن کردند
بدن تو هنوز بي کفن است
خواهرت مي رود ولي افسوس
دلبرش روي خاک پاره تن است
در گلو بغض بي صدا مانده
بدنت روي خاک جا مانده

شاعر : مسعود اصلاني

  • سه شنبه
  • 22
  • بهمن
  • 1392
  • ساعت
  • 4:34
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران