بی مقدم تو باغ شکوفا نمی شود
از اخم غنچه ها گِرِهی وا نمی شود
باران اگر نباشی، مرداب می شود
جوی حقیر، راهی دریا نمی شود
دیروز می شود همه امروزهای من
امّا نشانه ای ز تو پیدا نمی شود
چشمان غیر، زخم مرا تازه می کند
این زخم کهنه بی تو مداوا نمی شود
ای کاش مثل اشک نیفتم ز چشم تو
اشکی که اوفتاد دگر پا نمی شود
شاعر : جواد زهتاب
- چهارشنبه
- 30
- بهمن
- 1392
- ساعت
- 7:41
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
جواد زهتاب
ارسال دیدگاه