برات وصل امضاء میشد ای کاش
گره از کار دل وا میشد ای کاش
برای دیدنت ای حضرت اشک
دو چشمانم چو دریا میشد ای کاش
سحرگاهی به یمن مقدم تو
سرای ما مصفا میشد ای کاش
وجود زخمی و آلوده ی من
به پیش پای تو پا میشد ای کاش
دل غمدیده و پر درد ما هم
به دست تو مداوا میشد ای کاش
میان زمره ی چشم انتظاران
ز زحمت نام ما جا میشد ای کاش
دل آوارهام در زیر پایت
شبیه خاک صحرا میشد ای کاش
مسیر وصل ما هم چو شهیدان
به سوی آسمان ها میشد ای کاش
دم آخر تن صد پاره ی ما
غبار راه زهرا میشد ای کاش
دل نامحرم ما محرم آن
غریبیهای مولا میشد ای کاش
پس از چنیدن و چند صد سال گریه
دگر دستان او وا می شد ای کاش
به برق ذولفقاری خاک خورده
غرور شیعه معنا میشد ای کاش
مزار مخفی یاس مدینه
به دستان تو پیدا می شد ای کاش
غرور چادر خاکی کجایی
عزیز فاطمه پس کی میایی
شاعر : قاسم نعمتی
- سه شنبه
- 6
- اسفند
- 1392
- ساعت
- 12:15
- نوشته شده توسط
- یحیی
- شاعر:
-
قاسم نعمتی
ارسال دیدگاه