مي خواهم امشب تا خود فردا بگريم
دور از نگاه ديگران تنها بگريم
بر حال و روز اين دل همرنگ مرداب
اين دل كه دور افتاده از دريا بگريم
چون ني به سوگ اين منِ مرده بنالم
چون شمع ، قدري مردن خود را بگريم
جاري شو اي آه از دل من تا بنالم
بشكن دگر اي بغض سنگين تا بگريم
مي خواهم امشب تا سحر بيدار باشم
بيدار باشم تا سحر ، امّا بگريم . . .
- شنبه
- 14
- تیر
- 1393
- ساعت
- 7:11
- نوشته شده توسط
- علی
ارسال دیدگاه